سحر فقط می خواست فوتبال ببیند!
زنان ایران در بند و زیرسلطۀ قوانین غیر انسانی و زن ستیز، قربانی مردسالاری و استبداد دینی شده اند. زنان ایران حق رفتن به ورزشگاه ها و دیدن مسابقه های فوتبال را ندارند. در ایران محدودیت ها و بازداشت و زندان بسیاری را به لب پرتگاه می کشاند!
سحر برای ورود به استادیوم آزادی بازداشت شده بود؛ دو روز بازداشت بود تا وثیقه آماده شد. سحر که نمی خواست زندان را تحمل کند، در مقابل دادگاه انقلاب تهران خود را به آتیش کشید! طبق گزارش جراید، “سحر با 90 درصد سوختگی جان خود را در بیمارستان از دست داد”.
سحر دختر جوانی است که فقط میخواست فوتبال ببیند! به گفته ی پدرش به درس خواندن و کمک به جامعه علاقه داشت. کسی که دو مدرک لیسانس دارد و علاقه به رشد خود و جامعه داشت. چگونه سحر به تنگنا، به آخر خط و پرتگاه میرسد؟ چرا باید با او اینگونه رفتار میشد؟ به گفته ی پدر او از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد، باید به این موضوع بیاندیشیم که چرا اعصاب سحر به هم خورده بود؟ و چه عواملی باعث شد که سحر دست به خود سوزی بزند؟ چرا سحر باید از کوچکترین حق و حقوق خود که تماشای فوتبال است محروم باشد؟ چقدر باید ندا ها و سحرها را از دست دهیم که پی ببریم این جامعه نیاز به یک دگرگونی اساسی دارد.
۱۸شهریور ۱۳۹۸
پیروزی در پایداری است!
خطاب به مردان و پسران در ایران