قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون سرکوبی زنان ایران!
نیمی از جمعیت ایران، ما زنان هستیم که حق و حقوقمان از طریق قانون زیر پا گذاشته شده و این تبعیض و نابرابری امنیت اجتماعی ما را سلب کرده است. ما در جامعه ای مردسالار و بدون حق و حقوق انسانی زندگی می کنیم، این جامعه با زن و حق انسانی او پیوسته در ستیز است. در قانون اساسی ایران زنان از حقوق ابتدایی خود بی بهره هستند و حق و حقوقشان از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زیر پا گذاشته می شود.
برای مثال قانون های غیر انسانی و نا برابر، زندگی زنان و خانواده ها را تحت شعاع قرار داده است؛
ازدواج (اجباری) زیر سن 13 سالگی برای دخترها (ماده 1041 قانون مدنی)
قانون اجازۀ پدر برای ازدواج دختر (ماده 1047 قانون مدنی)
قانون ریاست مرد بر خانواده (قانون 1105 قانون مدنی)
قانون جلوگیری شوهر از کار کردن همسرش: “شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود و یا زن باشد منع کند” (قانون 1117 قانون مدنی )
قانون ازدواج موقت و قانون تعدد زوجات ( ماده 1075 و ماده 900) و..(1)
زن ستیزی در تاریخ و فرهنگ ما ریشه داراست، که ریشه های آن را باید در فرهنگ استبداد و زور و خرافات مذهبی جستجو کرد. از زمان مشروطیت تا بحال زنان برای رسیدن به عدالت اجتماعی مداوم در مبارزه بوده اند و حق و حقوق هایی در این راه کسب کرده بودند ولی در سالهای حکومت جمهوری اسلامی حق و حقوق ها یکی پس از دیگری از میان رفت . در این سیستم استبدادی کنونی زن نقشی در تآیین سرنوشت خود ندارد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش زن فقط در خانواده خلاصه می شود که باید مطیع همسر خود باشد و حق و حقوقش در بهترین موارد نصف حق و حقوق مردان است. ( رجوع شود به مقدمه قانون اساسی تحت عنوان ” زن در قانون اساسی”- “قانون ریاست مرد بر خانواده” ماده 1047 و” قانون های قصاص” ماده های 220-237-258-300- “قانون شهادت” ماده 74 ) (2)
تمام این قوانین ارزش و حیثیت زنان را مداوم زیر پرسش می برد و روابط خانوادگی را بسیار آسیب پذیر کرده است،
نمونه ای از ازدواج اجباری و سن ازدواج-
“اكرم مهدوي، زني كه در سال 82 به كمك يك مرد ديگر شوهر 74 ساله خود را كه نزديك به 50 سال از وي بزرگ تر بوده به قتل رسانده، با تاييد حكم صادره در ديوان عالي كشور و ارسال آن براي استيذان رئيس قوه قضاييه در معرض قصاص قرار دارد. اكرم دوبار ازدواج كرده بود و هر دو ازدواج در سنين پايين و ناخواسته انجام گرفته است و اقدام او به ارتكاب قتل ناشي از رشد خشم و خشونت در خانواده در پي يك ازدواج اجباري است. او تحت فشار خانواده در آغاز سنين بلوغ با مردي پيوند زناشويي بست كه 50 سال از او بزرگ تر بود و حاصل اين ازدواج يك دختر 17 ساله است. آعتماد ملی-31 فروردین 1387” (3)
“مریم نوجوانی خود را در میان خانوادهای گذرانده که پدر و مادر با هم اختلافات فراوانی داشتند. پدرش، مردی هوسباز بوده و با ازدواجهای متعدد، مادرش را به مرز بیماری روحی کشانده بود و با آوردن آخرین زنش به خانه، عملاً او را روانه بیمارستان اعصاب کرده بود. او در ۱۴ سالگی برای فرار از شرایط بد خانوادگی، تن به ازدواج با مردی داد که هیچ شناختی نسبت به او نداشت. زندگی مشترک آنها بدون هیچ حمایت، پشتوانه و حتی محبتی آغاز میشود، بهطوریکه مریم تصمیم میگیرد باردار شود تا شاید عشقی که بین او و همسرش نبود، در فرزندش ظهور کند.همسر مریم، مردی بیمسوولیت، معتاد و بیکار بود. زندگی در کنار خانواده همسر، تبدیل اتاق کوچکشان به پاتوق معتادان محل، بیپولی و سربار همیشگی پدرشوهر بودن کم کم صدای اعتراض مریم را بلندتر کرد. اولین زدوخوردهای آنها هم از همین اعتراضها نشأت گرفت- رادیو زمانه -5 اسفند 1386” (4)…»
ریشه های فرهنگی استبداد و قانون سرکوب زنان امنیت اجتماعی را از کودکان، نوجوانان، جوانان، مادران، خواهران ، و همسران گرفته است و محیطی بسیار خطرناک برای آینده سازان ایران فراهم کرده است.
(1)(2)(3)(4) کمپین یک ملیون امضا
(2)نقدی بر قانون اساسی و ولایت فقیه
کمیتۀ زنان اندیشکده
1 مرداد 1397
July 23rd 2018
ویدیو